دخترک هم شهوت را میفهمید اما از سر عشق...
عاشقانه و برهنه مثل موج دریایی وحشی به ساحل تنت میرسید و هربار تورا بیشتر و بیشتر تحریک میکرد و تو از این عشق تمام کثافت روحت را می پروراندی و او باز هم نمیفهمید و تو را عاشقی دیوانه فرض میکرد.دستان سردت را روی تن لختش احساس می کرد و گمان می کرد از شرم سرد شده ای؛دخترک ساده بود نمیدانست تو قلبی نداری که بخواهد گرمت کند.تو به زیباییه اندام سفیدش چشم دوخته بودی و او به رویای باتو بودن و هر بار تو او را میشکستی و خیالت خوش بود که نمیفهمد.تنش زیبا بود؟اندام هایش رویای بهشت را زنده میکرد؟بوی تنش شهوتت را می فشرد؟او زیبا بود و بسیار شهوت انگیز ولی ای کاش روحش را دیده بودی نه تنگیه بین رون هایش را. تو ارضا شده بودی و دیگر به نگاهش کاری نداشتی؛و او همچنان در این باور که آیا تو را راضی کرده است؟
دختر ها شیطنت های خودشون و دارن اونا رو فاحشه نخونیم...
دخترک دنیای ما فکر میکرد مرد قصه ما عاشق اوست نمیدانست که شهوتش عشق است و او تنها برایش یک وسیله ارضا شدن شده؛دخترک میپنداشت که برای مردش عشق را زیبا کند؛ساده بود نمیدانست برای معشوقش عشق یعنی مالیدن و خالی شدن؛بیچاره دخترک عشق برایش رویایی بود؛ آن طرف آن سمت دیوار عشق برایش صدای فنر تخت بود؛دخترک عاشق شنیدن دوستت دارم و مرد عاشق جیغ دخترک از لذت (س//ک//س) بود.
تو آشغال خرابی که فکر میکنی اونم مثل خودت توی فکر زیر شرتشه؛تو وقتی باهاش حرف میزنی تلفنی،دستت توی شرتته نه اون؛تو وقتی شهوتت زده تو چشات باهاش مهربون حرف میزنی اون که همیشه مهربونه الاغ.
یه مادر باید از بچش مراقبت کنه
یه مادر باید واسه آسایش بچش تلاش کنه
یه مادر باید بدونه بچش چی میخواد
یه مادر باید پناه بچش باشه
یه مادر باید بذاره بچش جوونی کنه
یه مادر باید بذاره بچش عاشق بشه
یه مادر یه زنه؛یه مرده
یه مادر نباید دخترش و بندازه زیر پای دوست پسرش
یه مادر نباید توی 14 سالگیه بچش به جای هدیه تولد قرص ضد بارداری بهش بده
یه مادر نباید وقتی دخترش واسه اولین بار پریود شد به فکر درآمد بیشتر باشه
یه مادر نباید شبا به دخترش بگه چه قدر کار کردی ؟
یه مادر باید مثل یه مادر باشه
پدرا واسه درد خماری دختراشون و میفروشن
مادرا جلوی بچشون زیر پای صاحبخونه میخوابن
دختر و پسر توی پارکا به بچه پولدارا پشت شمشادا حال میدن
اخه اونا پولدارن حق خوشی با اوناست
مرد حروم زاده دنبال جای تنگ میگرده ؛ دختر بچه دوازده ساله و میدزده
نامردای قصه ما به عقب و جلوی یه دختر بی پناه رحم نمیکنن
کارشونم که تموم شد کمربندا رو سفت تر میکنن
راستی یادم رفت که بگم ؛ ما مردای خوبم داریم
توی ماشین به دهن دخترک رحم نمیکنن؛اونا مرد هستن دیگه سراغ باکرگیش نمیرن
دختره واسه پول یه ساندویچ موقع سکس کتک میخوره
آخه آقا سکس وحشی دوس داره
ماها مسلمونیم؛عدل علی دیدیم و مهربونیه محمد
والله قسم که ما مسلمونیم ؛نماز میخونیم و واسه حسین اشک میریزیم
تا اشکمون خشکید لای پای دخترای فراری و بی سرپناه و میمالیم
والله ما مسلمونیم